نویسنده: عبدالحمید البلالی
مترجم: قادر قادری
امام ابن القیّم میگوید: یک روز شیخ الاسلام ابن تیمیه – قدس الله روحه- در رابطه با یکی از امور مباح به من گفت: انجام کارهای مباح سبب میشود که آدمی به درجات و مراتب رفیع نایل نگردد هر چند برای نجات از خشم خدا، ترک مباحات به عنوان شرط در نظر نگرفته شده است. وی افزود: «عارف، بسیاری از کارهای مباح را ترک میکند تا مصونیت خویش را بیمه نماید، به ویژه زمانی که آن کار مباح حد فاصل بین حلال و حرام باشد».
مصونیتی که امام ابن القیم از آن بحث میکند همان چیزی است که میخواهیم دعوتگر الگو از آن برخوردار باشد. دعوتگری که پا در رکاب صالحان نهاده و میخواهد مدارج و مراتب رهروان و سالکان راه حقیقت را طی کند و پلههای صعود را در نوردد نباید بعضی از مناظر جذاب و زیبای زمین توجه او را به خود معطوف نمایند و به عقب بنگرد و در نتیجه از صعود و بالا رفتن باز ماند.
اکنون در خصوص ترک مباحات به منظور رسیدن به مدارج رفیع، مثال زنده میآوریم؛ یحیی بن یحیی در اوان نوجوانی به خدمت امام مالک رسید و از محضر او فیض برد و تبدیل به فقیهی نامدار شد. امام مالک از هوش و عقل و درایت او در شگفت بود. روایت شده است که روزی ایشان همراه با چند نفر از دوستانش در نزد امام مالک بود. ناگاه نفری گفت: یک فیل در این نزدیکیها است. شاگردان امام مالک حلقه درس را ترک کردند و به دیدن فیل شتافتند. امام یحیی که اهل اندلس بود و تا به حال فیلی را ندیده بود، از جایش تکان نخورد و همچنان در محضر امام مالک ماند. امام فرمود: ای یحیی شما که در اندلس فیل را ندیدهای، چرا تو هم نرفتی نگاه کنی؟ یحیی در جواب گفت: «من که مملکت و دیار خود را ترک کرده و به خدمت شما رسیدهام، آمدهام تا شما را ببینم و از علم و دانش شما بیاندوزم. من نیامدهام تا فیل را ببینم». امام مالک از این سخن یحیی به شگفت آمد و او را «عاقل اهل اندلس» نامید.
آری ... مشاهدهی حیوان نادر و عجیبی همانند فیل جزو امور مباح است ... اما وقت دعوتگر الگو بسیار با ارزش¬تر از آن است که با انجام امور مباح پر شود. امور مباحی که هیچ منفعت و مصلحتی در ورای آن نمیباشد. بلکه دعوتگر باید شب و روز در فکر انجام امور واجبی باشد که در پیش روی دارد.
همچنین نگاه کردن به برنامههای تلویزیونی که مسایل حرام در آنها پخش نشود، مباح است. اما شاگردان و متربیان شما اگر مشاهده کنند که تو هم به تلویزیون نگاه میکنی و اشکالی در آن نمیبینی، آنها هم به تلویزیون نگاه خواهند کرد و چون هنوز شناخت حقیقی از دین به دست نیاورده و به درجهی ورع و تقوی و دوری جستن از شبهات نرسیدهاند، به مشاهدهی فیلم و برنامههای حرام نیز مبادرت میورزند و در نتیجه در دین خود دچار فتنه میشوند. به ویژه اگر متربی در ابتدای راه باشد، این مسأله برای او کشنده تر است.
همچنین خریدن یک ماشین گران قیمت و مدل بالا که از هر نوع وسایل رفاه و آسایش برخوردار است، مباح میباشد ... اما مربّی متوجه نیست که شاگردانش از دور او را زیر نظر دارند و هنگامی که سخنان و کارهای او را با هم مقایسه میکنند، آن دو را متضاد مییابند. زیرا قبلاً آنها را به دوری جستن از دنیا و زهد و قناعت فراخوانده و به آنان یاد داده بود که دنیا پست و بی ارزش است و باید از فتنهی آن دوری جست. اما اکنون خودش به دنبال آن میدود و در دام آن گرفتار شده است. بنابراین بدون اینکه مربّی خود احساس کند، مقام و منزلتش در نزد شاگردان پایین آمده و دیگر مانند قبل از او حرف شنوی نخواهند داشت و سخنانش به دل نخواهد نشست و به این صورت مسایل مباح زیادی را جلوی متربیان انجام میدهیم سپس از عدم پیشرفت آنان لب به شکایت میگشاییم، بدون آنکه متوجه باشیم که خودمان یکی از اسباب عدم پیشرفت آنان هستیم زیرا از محاسبهی اعمال و رفتار خودمان غافل مانده و با این کار زمینه فتور و تراخی آنان را فراهم نمودهایم.
نظرات